درمان بی اشتهایی عصبی یا آنورکسیا (Anorexia)
اختلالات خوردن از قبیل بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا) و پرخوری عصبی منشأ آسیبهای زیاد فیزیکی و روانیاجتماعی میان دختران نوجوان و زنان جوان است. این اختلالات در نوجوانی آغاز میشوند و زمانیکه فرد به آن مبتلا شود، درمان آن مشکل است.
بهترین درمان اختلالات خوردن درمان شناختیرفتاری (CBT) میباشد؛ زیرا اختلالات خوردن، اساساً اختلالات شناختی هستند و ویژگی اصلی و متمایز آنها، ارزشگذاری بیش از حد فرد روی اندام، وزنش و کنترل آن است. این ارزشگذاری بیش از حد که باعث میشود افراد مبتلا به اختلال خوردن منحصراً ارزش خودشان را بر اساس اندام و وزنشان و توانایی کنترل آن قضاوت کنند، در میان مبتلایان به بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) و پرخوری مشترک است.
بهطور خلاصه، برای تشخیص بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا) این سه خصیصه باید وجود داشته باشد:
۱. ارزشگذاری بیش از حد روی اندام و وزن به بیان دیگر قضاوت فرد از ارزش خود تنها بر مبنای اندام و وزن بدنش. این حالت اغلب به شکل تمایل شدید به لاغر بودن به همراه ترس شدید از اضافه وزن و چاق شدن، بیان میشود.
۲. حفظ مصرانه وزن شدیداً پایین (برای نمونه حفظ وزنی کمتر از ۸۵٪ وزنی که انتظار میرود یا کمتر از شاخص توده بدن ۱۷.۵۱≥). کنترل وزن از طریق رفتارهای افراطی مانند رژیم غذایی، استفراغ خودخواسته یا خودانگیخته، سوءاستفاده از ملیّنها و ورزش بیش از حد انجام میشود. انواع مختلف پرهیز و کنترل وزن و درگیریهای فکری در مورد خوردن، اندام و وزن در این افراد وجود دارد.
۳. فقدان قاعدگی (در دوره پس از بلوغ دختران)
ویژگیهای بالینی
بیماران برای اندام و وزن بدنشان و توانایی کنترل آن، بیش از حد اهمیت قائل میشوند. درحالیکه اغلب مردم بر مبنای عملکردشان در حیطههای مختلف زندگی، خودشان را ارزیابی میکنند؛ کسانی که اختلال خوردن دارند، اساساً بر مبنای اندام و وزنشان و توانایی کنترل آن، خودشان را قضاوت میکنند. بسیاری از دیگر ویژگیهای بالینی آنها مستقیماً از این «آسیبشناسی روانی اساسی» نشأت میگیرد.
افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا) یک تصویر بدنی معیوب از خود دارند و همواره و در هر وزنی همچنان خود را دارای وزن اضافی میدانند. هرچند همگان به آنها میگویند که پوست استخوان شدهاند، ولی وقتی به بدن خود در آینه مینگرند، خود را چاق میبینند.
با وجود آنکه این بیماری، بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا) نامیده میشود ولی افراد مبتلا، به خوردن غذا بیعلاقه نمیباشند و بهمقدار زیادی به خوردن غذا فکر میکنند؛ ولی از ترس افزایش وزن، خود را منع میکنند. در بی اشتهایی عصبی، پیگیری پایدار و موفق کاهش وزن وجود دارد که نتیجهاش این است که بیماران بهشدت دچار کاهش وزن میشوند.
از نظر بیمار، نه کاهش وزن و نه پیگیری آن، مشکل در نظر گرفته نمیشود و اغلب بیماران تمایل اندکی به تغییر دارند. برخی از بیماران درگیر نوعی ورزش خودانگیخته هستند که به کاهش وزنشان کمک میکند.
استفراغ خودخواسته و دیگر اشکال افراطی کنترل وزن (سوءاستفاده از ملیّنها و مدرها) توسط زیرمجموعهای از این بیماران استفاده میشوند و یک گروه نیز دورههای از دستدادن کنترل در خوردن را تجربه میکنند و به پرخوری دچار میشوند؛ اگرچه تعداد دفعات آن و مقدار خورده شده ممکن است مانند فرد دچار پرخوری عصبی زیاد نباشد.
برخلاف بیماران مبتلا به پرخوری عصبی، افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا) وزنشان شدیداً پایین است. خصیصه متمایزکننده اصلی در این حقیقت نهفته است که در بیاشتهایی عصبی، کمخوری مسلط است و بنابراین، بیماران بهشدت دچار کمبود وزن میشوند.
این حالت، عواقب خاص فیزولوژیکی و روانی دارد و منجر به این میشود که بیماران به کم خوردن ادامه دهند. برای نمونه، به تأخیر انداختن تخلیه معده منجر به احساس سیری حتی پس از خوردن مقادیر اندک غذا میشود و گوشهگیری ثانویه اجتماعی، تاثیر عدمحضور افراد در زندگی آنها را شدت میبخشد.
بیماریهای همراه
خصیصههایی نظیر افسردگی و اضطراب، جمعیت هراسی، زودرنجی، کجخلقی، اختلال در تمرکز، از دست دادن میل جنسی و نشانههای وسواسگونه اغلب در این افراد دیده میشود. این ویژگیها، نوعاً با کاهش وزن بدتر و با افزایش دوباره وزن، بهتر میشوند. علاقه به دنیای بیرونی هم کم میشود و بیماران به لحاظ اجتماعی کنارهگیر و منزوی میشوند. بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا) ۶۵ درصد با افسردگی، ۳۴ درصد با جمعیت هراسی و ۲۶ درصد با اختلال جبری وسواسی همراه میباشد.
شیوع و دوره
بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا) نوعاً در اواسط نوجوانی و با منع غذایی آغاز میشود که بهطور پیشرونده شدیدتر میشود. شایعترین سن شروع اختلال بین ۱۴-۱۸ سالگی میباشد. تخمین زده میشود که اختلال بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا) در ۵/۰ درصد زنان روی میدهد.
میزان شیوع آن در بین زنان ۱۰ تا ۲۰ برابر مردان است. این اختلال در مراحل آغازین ممکن است توسط خود فرد، محدود شود و درمان جواب دهد. بین ۱۰ و ۲۰ درصد موارد، این اختلال سرسخت و رامنشدنی است. حدود نیمی از موارد بیماریشان پیشرفت کرده و به اختلال پرخوری عصبی مبتلا میشوند.
دلایل بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا)
دلایل ابتلا به بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا) بهطور کامل شناخته شده نیست. محققین دلایل زیستی و ژنتیک، اجتماعی، روانشناختی و شخصیتی را در ابتلای به بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) دخیل میدانند. از جمله کژکاری محور هیپوتالاموس- هیپوفیز، کژکاری سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین و کژکاری در قسمتهای دیگر را از جمله عوامل زیستی میدانند.
در صورتی که یکی از اعضای خانواده به این مشکل مبتلا باشد، احتمال بروز در باقی افراد بیشتر اشت. سابقه خانوادگی این افراد نشان میدهد که در خانواده آنها اختلالات خوردن، چاقی و اختلالات هیجانی مانند افسردگی و اضطراب بیشتر بوده است.
تأکید زیاد اجتماع بر ورزش و لاغری بهعنوان معیارهای زیبایی و بیاهمیت دانستن حوزههای دیگر زندگی ازعوامل اجتماعی شیوع بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) میباشد. تحقیقات نشان میدهد دخترانی که در مدارس باله، ژیمناستیک شرکت میکنند (تأکید زیادی بر وزن وجود دارد) ۷ برابر بیشتر احتمال ابتلا به بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) در آنها وجود دارد.
در مدلها نیز احتمال ابتلا بالاتر است. جالب آن است که میزان ابتلاء به بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) در مردان همجنسگرا در حد بالایی است. دلیل آن این است که هنجارهای لاغری در بین مردان همجنسگرا تنها اندکی پایینتر از زنان است و بالعکس، در زنان همجنسگرا احتمال ابتلا به بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) پایینتر است.
بر اساس نظریه شناختی بسیاری از خصیصههای افرادی که به بیاشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و اختلال خوردن NOS (اختلال خوردنی است که با ملاکهای بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) و پرخوری عصبی مطابق نیست ولی فرد را دچار آسیب میکند) مبتلا هستند یکسان است و بررسی دوره آنها نشان میدهد که اغلب این افراد به مرور زمان بین این تشخیصها جابجاییهایی دارند و شاید هر سه آنها را تجربه کنند.
ویژگیهای شخصیتی همچون کمالگرایی، عزت نفس پایین و اضطراب احتمال ابتلا به بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) را بالا میبرد. در عین حال احتمال بروز بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) در هنگام مواجهه با استرسهای زندگی بیشتر میباشد.
درمان بی اشتهایی عصبی یا آنورکسیا (Anorexia)
بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا)
به جهت شباهت بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) با درمان پرخوری عصبی قسمتهای تکراری در این مقاله ذکر نمیگردد و شما به مقاله درمان پرخوری عصبی مراجعه کنید.
بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا) همانند درمان پرخوری عصبی از طریق درمان شناختی و درمان دارویی صورت میپذیرد. هر چقدر درمان زودتر صورت گیرد، احتمال بهبود فرد بیشتر است و بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) موثرتر میباشد.
هرچقدر زمان بیشتری از آغاز آن گذشته باشد بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) دشوارتر میشود. در مواردی که فرد مبتلا بهشدت وزن از دست داده است و مشکلات جسمی زیادی برای او بهوجود آمده و احتمال مرگ وجود دارد، بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) با بستری شدن در بیمارستان صورت میگیرد. در صورتی که سلامت فیزیکی فرد مبتلا در خطر نباشد، از آنجا که بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا) مشکلی فیزیکی، هیجانی و شناختی است، بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) از طرق زیر صورت میپذیرد:
درمان پزشکی:
در درجه اول لازم است مشکلاتی که بهواسطه بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) در فرد بهوجود آمده است درمان شود. مشکلاتی مانند پوکی استخوان، مشکلات قلبی و کلیوی، عدم تعادل الکترولیتها و افسردگی.
رفع مشکلات تغذیه:
بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) همچنین نیازمند مشاوره با یک متخصص تغذیه است تا فرد با یک الگوی سالم تغذیه آشنا شود. عادتهای غذایی سالم و جدیدی برای خود ایجاد کنید. رژیم غدایی مناسب شامل ۳ وعده غذایی و دو میان وعده میباشد.
مشاوره با درمانگر:
مشاور به شما کمک میکند تا به اهداف ذیل دست یابید:
۱. در درجه اول شما باید قبول کنید که دارای مشکل هستید و کنترل آن از دست شما خارج است و نگرانی شما درباره لاغری و اضافه وزن به شما آسیبزده است. شما نباید بیماری بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) را با انتخاب سبک زندگی اشتباه بگیرید.
۲. از افراد، فعالیتها و حرفههایی که شما را بهسمت لاغری سوق میدهند و باعث ایجاد اشتغال فکری نسبت به وزن و اندام میشوند دوری کنید.
۳. آگاه باشید که مسئله شما تنها درباره غذا و وزن نمیباشد بلکه مشکل شما افسردگی، تنهایی، احساس عدم امنیت، فشار کمالگرایی و احساس عدم کنترل میباشد.
مشکلاتی که هرمقدار نیز وزن کم کنید باعث نمیشود تا بیماری بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) شما از بین برود بلکه مشکل با کاهش وزن شما افزایش مییابد.
۴. با افکار منفی و کمالگرایی خود مبارزه کنید. (در این رابطه به مقاله درمان پرخوری عصبی مراجعه کنید)
درمان بی اشتهایی عصبی (آنورکسیا) توسط دارو
اگرچه براساس تحقیقات صورت گرفته دارو کمکی به بیاشتهایی عصبی (آنورکسیا) نمیکند، ولکن دارو میتواند به علائم دیگری همچون افسردگی و اضطراب که همراه بی اشتهایی (آنورکسیا) است، کمک کند.