نویسنده:
بازدید: 907 بازدید
ذهن ناخودآگاه و هیپنوتیزم

ذهن ناخودآگاه و هیپنوتیزم

 ما دو قسمت برای مغزمان تعریف میکنیم – بخش آگاهانه و آنچه ما آز آن به نام “ناخودآگاه” یاد میکنیم.

این دو بخش نقش و وظایف بسیار متفاوتی دارند.

به عنوان مثال، هنگامی که انگشت خود را در اثر بریدن زخمی میکنید، به صورت آگاهانه تصمیم می گیرید که زخم را تمیز و آن را پانسمان کنید. اما در واقع تمام کارهایی که زخم را بهبود می بخشد، توسط بخش ناخودآگاه کنترل می شود.

مثلا ایجاد یک منطقه التهابی که باعث میشود مابقی اعضای بدن از شیوع بیماری و عفونت محافظت شود، همچنین تعامل با سیستم ایمنی بدن باکتری ها را از بین می برد، و بدن پوست جدیدی را برای جایگزینی آنچه که از دست داده است، ایجاد می کند  و همه اینها بدون هیچ گونه ورودی اطلاعات آگاهانه در همان لحظه رخ می دهد!

ما غالبا برای رسیدن به ذهن ناخودآگاه در مورد هیپنوتیزم و هیپنوتراپی صحبت می کنیم .با اینکه هیچ مشکلی در قدرت این بخش “نامرئی” ذهن ما وجود ندارد.

ناخودآگاه در هر لحظه ی بیداری ما را کنترل و بر ما حکومت می کند، افرادی را که دوست داریم تعیین میکند، باعث میشه ما در مقابل دیگران واکنش های مختلف نشان دهیم و شیوه ای که ما به دیگران واکنش نشان می دهیم، الگوهای رفتاری نقش بسته ی ما در ضمیر ناخودآگاه مان در شرایط خاص هستند که مجوز ظهور در همان شرایط را بی آنکه آگاهانه بدانیم پیدا میکنند.
یا چیزهایی که ما “نمی توانیم به هیچ قیمت به آن پایبند باشیم”، حتی نوعی سرگرمی هایی که ما از آن لذت می بریم، نگرش های جنسی ما … وهر کاری که انجام می دهیم اگر کنترل نشده باشند حداقل توسط فرایندهای ناخودآگاه ما رنگی است.

 ذهن ناخودآگاه در واقع فکر نمی کند… بچه غول بیشعور

ناخودآگاه محیطی گسترده و ژرف است که کاملا فاقد منطق و جستجوی دلیل ، بدون قضاوت یا انتقاد کردن، بدون صلاحیت یا هر مورد دیگری است.

همه چیز در ناخودآگاه یا سیاه است یا سفید، یا هست یا نیست، یا میشود یا نمیشود، یعنی حد واسطی وجود ندارد.

در واقع، این چیزی نیست جز یک مرکز عاطفی انفعالی که در آن منابع غیر غریزی ما ساکن هستند، ذهن آگاه و ناخودآگاه هر دو با ما متولد شدند و هرکدام طریق و روند زندگی ما را به عهده گرفته اند.

در نظر داشته باشید که این یک سیستم ارزیابی است که به طور مداوم و پی در پی هر یک از ورودی های خود را از طریق حواس ما برای هر لحظه و ثانیه به ثانیه از زندگی ما مورد سنجش قرار میدهد.

ناخودآگاه تنها با ذهن آگاه از طریق احساسات ارتباط برقرار می کند و از این ارتباطات برای حفظ امنیت و بقای ما استفاده میکند و همچنین به نظر می رسد که قادر به ارزیابی و سنجش هرگونه ورودی جدید از پنج حس ما برخلاف هرآنچیزی که تا کنون در زندگی مان تجربه کرده ایم، باشد.

ضمیر ناخودآگاه اگر ورودی جدید را با چیزی که قبلا تجربه کرده است، منطبق باشد، واکنش نشان می دهد که نتیجه آن بستگی دارد اگر واکنش خوب باشد که پیامد آن لذت بخش است درغیر اینصورت یک واکنش بد که پیامد آمد آن ممکن است ترس، تشویش و یا بدبینی و غیره باشد.

 کار ناخودآگاه کاملا غیرقابل مشاهده و نامرئی است.

عملکرد ناخودآگاه کاملا در برابر ذهن هوشیار غیرقابل مشاهده است. بدیهی است که هیچ کس نمیتواند ناخودآگاهش را به وضوح مثلا در محل کارش احساس کند، چرا که ما ممکن است ناخودآگاه و بی اختیار حسی ناخوشایند را نسبت به یک فرد خاص احساس کنیم یا شاید ترس بیش از حد را برای لحظاتی نسبتا جزئی برای برخی از رویدادها تجربه کنیم.

بنابراین ما هیچ راهی برای دانستن آنچه که در ابتدای ورودی جدید از طریق حواس پنجگانه دریافت و با آن مقایسه می شود نداریم.  البته، حتی می تواند به همان اندازه به راحتی در جهت عکس کار کند؛ آیا شما تا به حال دراین وضعیت قرار گرفته اید که مثلا چیزی را بسیار دوست داشته باشید و آن برای شما اتفاق بیفتد و این پاسخ آنی به خواسته ی تان شما را حتی گیج و مبهوت کند و شما در پایان و در همان حالت شگفتی بگویید کاش از خدا چیز دیگری خواسته بودم و یا اینکه آیا واقعا من چنین چیزی رو از کائنات درخواست کرده بودم!؟

تقویت حافظه
توصیه برای مطالعه

مثلا  یک یار، همسر منحصر بفرد مناسب و یا شاید یک نوع و رنگ خاصی از لباس و یا تقریبا هر چیزی میتواند باشد که حتی ممکن است عکس این موارد هم اتفاق بیفتد مثلا همسر نامناسب، لباسی که اصلا دوستش ندارید و غیره …

توانایی پردازش اطلاعات و تلقینات ناخودآگاه به شکلی باور نکردنی، سریع است.

با این اوصاف  ضمیر ناخودآگاه کمی پیچیدگی در خود دارد، اما این واقعیت است که تا زمانیکه از هر کدام از حواس پنجگانه ی خود ورودی داشته باشید، به طور آگاهانه از یک محرک مطلع هستید و فرایندهای فکری تان را بوجود می آورد.

بهر حال شما آگاهانه ازین محرکهای محیطی مطلع هستید، اما ناخودآگاه تان آنها را بدون اینکه شما متوجه ریکورد اطلاعات از محیط باشید حس کرده است و به ثبت آنها مبادرت می نماید، آنها را چندین هزار بار آزمایش میکند. مثلا موقع لمس یک ظرف داغ در ابتدا کودک هیچ گونه درکی از داغ بودن ظرف و احتمال سوختن و درد را ندارد پس از لمس این اطلاعات سریعا در ضمیر ناخودآگاه مخابره شده همچنان که از طریق حس لامسه به ذهن آگاه نیز ارسال اطلاعات انجام میشود

تا مغز فرمان سوختگی و درد را صادر کند وسپس به محض قرار گرفتن در شرایط مشابه این اطلاعات به صورت برون داد محیطی کودک را حتی از نزدیک شدن چند متری به سمت آن ظرف داغ منع میکند. و اینها طبق برنامه ریزی قبلی توسط ضمیر ناخودآگاه برای برقراری امنیت و حفظ بقای شماست.

 

ذهن ناخودآگاه شما را مجبور به انجام برخی اقداماتی  می کند که از آنچه که آگاهانه می خواهید انجام دهید متفاوت است.

 ذهن ناخودآگاه اغلب اشتباهاتی را بروز میدهد که متضاد با یافته ها و تحلیل های محیطی ذهن هوشیاری است که میخواهد وارد راههای دیگری شود مثل OCD یا وسواس فکری اجباری که بطور خیلی خلاصه این منشا درگیری و جنگ های درونی و سپس بروز اختلال  است.

 

واقعیت مهم این است که اگرچه یکی از اهداف اصلی ذهن ناخودآگاه بقای ارگانیسم یا حیات است، اما بشدت اشتباهاتی در مورد آنچه که در واقع  میتواند تهدیدی برای بقا باشد نیز صورت میگیرد. یا به نظر می رسد این اشتباهات اغلب خود را در قالب نشانه هایی بروز میدهند. یک علامت، در زمینه عملکرد روانی ذهن ما ، چیزی بیش از یک الگوی رفتاری است که برای وضعیتی که در آن خودمان را پیدا می کنیم، نامناسب باشد.

پاسخ فوبیک یا فوبیایی (تشویشی) مثال خوبی است – معمولا هیچ منطق معتبری برایش وجود ندارد، ولی با این حال ترسی که می تواند تولید کند بسیار زیاد است گاهی اوقات این علائم، هرچه که باشند، چیزی بیش از یک عادت بوجودآمده و یا پاسخ های  مشروط نیستند.اما حتی ریشه های این بیماری در فرآیندهای ناخودآگاه وجود دارد اگر اینطور نبود بی شک تمایل خواهیم داشت انجام هر کاری را به سادگی متوقف کنیم. یا به انجام هر کاری که دوست داریم، مبادرت نماییم، ولی ما میدانیم که نمی توانیم

ناخودآگاه به استدلال آگاهانه گوش نمی دهد.

 

ذهن ناخودآگاه و هیپنوتیزم

چیزی که در مورد ناخودآگاه است این است که به ما فرصتی برای آگاهی از درون نمی دهد که به چه طریق این پردازشها انجام میشود، زیرا فقط از طریق احساساتی که واکنش های ما را اداره می کند با ما ارتباط برقرار می کند. اگر ما سعی کنیم بر این احساسات و واکنش ها از طریق استدلال آگاهانه وارد شویم وغلبه کنیم، پس ضمیر ناخودآگاه تلاش های خود را دو برابر می کند!

تقویت عزت نفس و خودباوری در کودکان و نوجوانان
توصیه برای مطالعه

مثال، آیا تا به حال سعی کرده اید ترس را از بین ببرید، زمانی که ذهن آگاهانه نمی تواند تشخیص دهد که در واقع چرا ترس وجود دارد؟

صحبت در جمع نیز مثال خوبی از این نوع است. بسیاری از مردم  یک نوع ترس غیر منطقی از سخنرانی در جمع دارند –

ترس غیر منطقی از این بابت که ای وای الان چه اتفاقی میخواهد بیفتد؟ و دست پاچه میشوید و خوب، ممکن است یک اشتباهی را مرتکب شوید و احتمالا فراموش کنید آنچه را که می خواهید بگویید … مثلا خشکی دهان ، لگد زدن های سریع و ممتد روی زمین، ترشح اسید معده، تپش قلب بالا، احساس ترس واقعی که اغلب این نتایج را در پی دارد. در حقیقت تصور بر این است که این ترس کمی “بیش از حد بالا”، است. در صورتیکه تا حدودی استرس سخنرانی حتی برای افراد خبره در این زمینه نیز وجود دارد.

ناخودآگاه این واکنش “ترس” را آموخته و آن را به عنوان یک غریزه طراحی کرده است  به همین خاطر اون علایم را بروز میدهد که به نوعی از شما محافظت کند و اساسا قصد ندارد  به شما اجازه دهد این برنامه ی غریزی را به شرایطی دیگر تغییر دهید.

این فرآیند توسط ناخودآگاه ما که تقریبا به مکانیسم های نیاکان و اجداد مان از روزهای ماقبل  انسان در واقع میلیون ها سال پیش، مربوط میباشد درک شده است این دقیقا همان چیزیست که نیاز به واکنش های خاص برای حفظ بقا و زنده ماندن داریم ، واین رمز برای حفظ بقا در مکانی داخل ذهن مان ارسال شده است که در آن نیاز به آگاهی وجود ندارد و نمی تواند با ذهن آگاه تداخل داشته باشد.

 هیپنوتیزم اجازه می دهد تا ما با ناخودآگاه ارتباط برقرار کنیم 

اغلب تلاش برای ایجاد تغییر درذهن آگاهانه ما، زمانی که روندهای اساسی در ناخودآگاه ما اتفاق می افتد، بی معنی است .

هیپنوتیزم ما را قادر می سازد تا تغییرات مفید و سازنده در اعماق ناخودآگاه بوجود آرریم و به همین ترتیب می تواند یک قدرت واقعا شگفت آور برای کسب بهترین های زندگی به ما بدهد.

با ورود به حالت هیپنوتیزم، می توانیم با خیال راحت بخش دانش انتقادی قوه ی ذهنی را از ذهن آگاه مان دور کنیم و ناخودآگاه را مجددا برنامه ریزی کنیم تا بتوانیم ایده های جدید و بهتر را در اختیار بگیریم.

 هر کس می تواند از فواید هیپنوتیزم استفاده کند.

اگر متوجه شدید که مرتبا کارهایی را انجام می دهید که نمی خواهید، یا باید کارهایی را انجام دهید که الان نیاز به انجام آن هست و سرباز میزنید، این دوگانگی از فکر تا رفتار احساس ناخوشایندی را برای شما در پی دارد، به عنوان مثال

شما یک نشانه دارید همیشه به یاد داشته باشید، علامت چیزی بیش از بیان یک ایده است که توسط ناخودآگاه جذب شده است اما درگیر با آرزوها یا نیازهای آگاهانه است هیپنوتیزم و هیپنوتراپی ما را قادر می سازد راهی برای برداشتن این ایده ناخودآگاهی پیدا کنیم یا آن را به نور برسانیم و یا مجددا اعتبار آن را ارزیابی کنیم یا از تلقینات برنامه ریزی شده برای غیر فعال کردن آن استفاده کنید.

 بسیاری افسانه ها و تصورات غلط درباره هیپنوتیزم وجود دارد .

 

یکی از این موارد اینست که مردم می توانند کارهایی انجام دهند یا چیزهایی بگویند که بر خلاف قوانین اخلاقیست.

بنابراین مهم است که اشاره کنیم که این ایده ها برای تغییر، به وسیله ی هیپنوتیزم ، باید برای شما، فرد و همچنین با حضور احساسات مثبت همراه باشد. با وجود این نکات بسیار مهم ، امکانات و شرایط برای بهبود شخصی تقریبا بی حد و حصر است.